نقد سریال ویچر فصل اول
مقدمه
و تو چه دانی که سریال ویچر چیست. زبان از بهر توصیف این سریال قاصر است. سریال ویچر همه چیز دارد و در عین حال هیچ چیز ندارد. تو یکسال در انتظار نشستهای که با چشمانی گریان از شادی نام بازیگران و قسمتها را سرچ کردهای لرد کبیر آندژی ساپکوسفکی را دیدهای که میگوید سریال ویچر میتواند یک بازی تاجوتخت جدید باشد. هنری کویل میگوید که طرفدار بازیهای ویچر است. تو خوشحالی که نتفلیکس هر هشت قسمت را در یک روز منتشر میکند. تو خواندن کتابهای ویچر را متوقف میکنی تا سریال ویچر اسپویل نشود. پس از انتشار سریال ویچر ورق کاملا برمیگردد.
افسوس فایده نداره
تو افسوس میخوری که یکسال به انتظار نشستهای تا سریالی را ببینی که نه تنها نتفلیکس را بیآبرو میکند. بلکه ساختههای لرد کبیر آندژی ساپکوفسکی و شرکت معظمهی CDPR را نیز به مانند آتش زیر باران خفه میکند. انتظارات تا نوک کوه های اسکلیگه مرتفع میگردد، اما سریالی که تحویل میدهند به بلندای تفکرات سازندگان سریال است.
و تو افسوس میخوری که هر هشت قسمت در یک لحظه منتشر شده است. ای کاش فقط یک قسمت دانلود کرده بودی. ای کاش اصلا دانلود نکردی بودی. افسوس اکانت سینمایی که خریدی. افسوس حجم هدر رفته.
و تو افسوس می خوری که کتابهای ویچر را نخواندهای. زیرا سریال دیگر همهچیز را تباه کرده است. میبینی که لرد کبیر تماما گندهنفخی کرده و سریال هیچ چیز برای ارائه ندارد. سریال ویچر نهایتا بتواند در حد قسمت آخر بازی تاج و تخت باشد.
تباه از همان آغاز
سریال ویچر از یک در که وارد میشود شادی و شور از در دیگر خارج میشود. این سریال ابتدا به قلمرو دیدار وارد میگردد و قلمرو دیدار را با جلوههای ویژه و نبرد کیکیمورا نابود میکند. پس از آن به قلمرو شعور فرد حمله میکند. جادوگر مخصوص امپراطوری به بیخردانهترین شیوه ممکن از توان جادویی خود استفاده میکند. اگر از همان ابتدا به جای ایجاد محافظ، سیری و ملکه کالانته رو جابهجا کرده بود دیگر هشت قسمت بعدی هیچ معنایی نداشت.
در صحنههای بعدی مرگ افرادی را میبینی که سریال قبلا هیچ صحبتی راجع به آنها نداشته است. سریال ویچر فقط وفقط از روی گندهنفخی سعی کرده است داستان را پیچ و تاب دهد. ملکه را میبینی که آخرین نصیحتهایش را به نوهی دلبندش میکند و آماده مرگ میشود. همهی افراد قصر مرگ باعزت را بر زندگی با ذلت ترجیح میدهند. چه صحنهی غمانگیزی برای امپراطوری سینترا. فیلم سعی میکند که جو غمانگیزی را بر بیننده حاکم کند. اما موضوع چیز دیگری است. به پایین تنهی اسب رستم که ملکه میمیرد. برای این صحنه هیچ زمینه سازی ای نشده است. اصلا چه دلیل دارد که یک سریال این گونه شروع شود. تو قبلا با دنیای ویچر آشنا هستی و این گونه کف بر دهان شدهای. وای بر کسانی که در بازیها وکتابهای ویچر کوتاهی کردهاند. آنها قطعا سر اندر گه ماندهاند و الکی فکر میکنند که سریال شاخ است. زهی خیال باطل. کاری که دوست داری به انجام برسانی به صورت زیر است.
اما این قیمتهای نجومی همچین تفکراتی را در نطفه خفه میکند. با دیدن کلیپ نبرد حماسی تروا آرامش را به خود برمیگردانی و راضی میشوی فرصتی دیگر به سریال ویچر بدهی. اما این فرصت دادن به مانند قراردادی است که با گانتر اودیم بسته شود.
کور سوی امید
مشخص است که قسمت دوم ویچر دربارهی داستان لبهی دنیا است. داستانی از گرالت و یار غارش دندلاین. در بازیهای ویچر حتی شنیدن نام دندلاین نیز عذابآور بود. در بازیهای ویچر دندلاین مظهر تباهی بود. وقتی به این فکر می کردم که قرار است یک قسمت کامل نظارهگر دندلاین باشم، از درون نعره میزدم. اما پس از شروع قسمت دوم سریال همه چیز به یکباره تغییر کرد. دندلاین نهتنها تباه نبود، بلکه شاید بتوان گفت که به همراه گرالت، از معدود بازیگران حلالخور سریال بودند. تنها نکتهی مثبت سریال شاید سرودهی Toss a Coin to your Witcher بود که آرامش و زیبایی خاصی درش نهفته بود.
آرامش پیش از طوفان
در میانههای آهنگ دندلاین صحنههایی مشاهده میشود که برق از سر آدم میپرد. در یک سکانس مشخص میشود که جوان سیاهپوستی که تا این لحظه همراه سیری بوده در واقع یک الف بوده است. و در آن زمان است که میگویی که ای چرخ بپای و ای زمان بایست. برای اولین بار در ربع قرن عمرم یک الف سیاهپوست دیدم. این کار نهتنها حمایت از سیاهپوستان نیست بلکه توهینی به همهی رنگینپوستان است. بدون هیچ دلیلی از این عناصر استفاده میشود تا از فواید آن استفاده بهره ببرند. سخن گفتن راجع جلوههای ویژهی این قسمت نیز گزاف و بیهوده است.
استفاده از عناصر فمنیستی
درست در لحظهای که فکر میکنی دیگر هیچ چیز نمیتواند تعجب تو را برانگیزد، سریال ویچر حرف جدیدی برای گفتن دارد. در لحظهای که تریس پرده از رخ میکشاند تمامی تفکرات فمینیستی سازندگان سریال آشکار میشود. اوج تفکرات فمینیستی سریال در قسمت چهار و در مکالمهی ینفر و ملکهی ادرین کارلس نمایان میگردد. زمانی که ملکه به سبب فرزند دختری که متولد کرده است احساس شرمندگی میکند و به جایگاه ینفر غبطه میخورد. تکرار بیش از اندازهی این عناصر است که آزاردهنده است. وگرنه این روزها در هر برنامهای این موارد دیده میشوند و چیز جدیدی برای ما نیست. صحنهی مبارزهی گرالت با استریگا نیز یک شاهکار دیگر از تیم جلوههای ویژهی سریال است. واقعا عروسکگردان جنابخان میتوانست صحنههای ماندگارتری را برای ما رقم بزند.
Badass ملکه کالانته
اصلا ورود ملکه کالانته به جلسهی مهمانی خود در سینترا یکی از شاهکارهای سریال ویچر است. رفتاری از خود نشان میدهد که اصلا درخور ملکهی یک سرزمین نیست. البته تنها جذابیت این قسمت باز هم حضور دندلاین و شیرینکاریهای بیبدیلش بود. داستان این قسمت که از کتاب آخرین آرزو نسبتا جذاب بود و شاید جزو معدود قسمتهایی بود که سازندگان ویچر نتوانسته بودند کاملا به گند بکشانند. صحنات مبارزات گرالت با انسانها مانند مبارزات با هیولاها تباه نیست. تیم بدلکاری و صحنههای رزمی عملکرد قابل قبولتری نسبت به تیم جلوههای ویژه دارند. گرالت همان گونه که از یک ویچر انتظار میرود مبارزه میکند و این جزو نقاط قوت سریال است.
آخرین آرزو
آقای ساپکوفسکی داستان آخرین آرزو ( قسمت پنجم ) را به قدری زیبا نوشته است که من با وجود این که هیچ یک از شخصیتهای داستان را نمیشناختم باز هم از این داستان لذت بردم. سریال ویچر چهار قسمت برای قسمت پنجم پایه ریزی کرده است. داستان گرالت، دندلاین و ینفر را به صورت جداگانه و موازی به پیش برده است، اما با این وجود داستان برای بیننده تا حدی نا مانوس است. این قسمت از لحاظ روایت داستان مشکل خاصی ندارد. اما صحنههای بیش از حد سریال آزار دهنده است. غیر از آن سازندگان میتوانستند از کنجکاوی ینفر استفاده کنند و اندکی به معرفی ویچر بپردازند. چهار قسمت از سریال گذشته است و ما همچنان چیز خاصی از ویچرها نمیدانیم. تمام چیزی که سریال به ما معرفی کرده است این است که ویچرها در استفاده از شمشیر و مبارزه مهارت دارند و گاهی اوقات میتوانند با جادو موجهایی در هوا ایجاد کنند. همه چیز دربارهی ویچر که شخصیت اصلی داستان است در هالهای از ابهام قرار دارد.
اژدها وارد میشود
نکات خوب قسمت ششم
تنها نکاتی که در این قسمت جذاب بود تیکهپرانیهای دندلاین و ینفر و همچنین شخصیت شاخ یرپن زیگرین دورف دوست داشتنی داستان بود. دورفها کلا موجودات جذابی هستند و سریال ویچر نتوانسته بود این موضوع را خراب کند. در این قسمت یک آشکارسازی خیلی مخفی از ویچرها نیز انجام میشود. در صحنهای که ینفر فریاد میزند... گرالت آد. علت این که ینفر از ویچر خواست تا جادوی آد را آماده کند این بود که ویچرها در استفاده از جادوی کاربردی مهارت دارند و در کسری از ثانیه میتوانند این جادوها را اجرا کنند. اما توان جادویی ویچرها محدود است و این جادوها معمولا ضعیف هستند. در مقابل جادوگران مانند ینفر توان جادویی فراوان دارند اما برای اجرای جادو نیاز به آماده سازی دارند و به همین دلیل جادوی جادوگران در مبارزات نزدیک و نفر به نفر عملا بلااستفاده است. آن آد قدرتمندی که اجرا میشود حاصل مهارت ویچر و قدرت جادویی فراوان ینفر است.
اژدها یا خروس
در این قسمت دیگر کاملا مشخص میشود که منظور لرد کبیر آندژی ساپکوفسکی از این که گفته بود سریال ویچر میتواند یک بازی تاج و تخت جدید باشد چیست. صحنههای مبارزات اژدها در بازی تاج و تخت بسیار نفسگیر و جذاب بود. اصلا این از خواص اژدهاست. موجودی با این هیبت و عظمت باید هم جذاب باشد. اما اژدهای ویچر بیشتر از آن که هیبت یک موجود افسانهای را داشته باشد، شبیه یک خروس است. حتی رفتارش هم شبیه خروس است. ما که حتی یکبار بال زدن این اژدها را ندیدیم. احتمالا اگر مسئولین جلوههای ویژه میخواستند که پرواز اژدها را طراحی کنند، دیگر موتور میسوزاندند. این قسمت یکی از بدترین قسمتهای این مجموعه بود.
در سمت راست تصویر بالا شما یک اژدهای ترسناک از بازی سکیرو و درسمت چپ یک خروس سر به زیر را از سریال ویچر مشاهده میکنید
نامشخص بودن حد و مرز توانایی های جادو گران
موردی که من در پاراگراف قبلی نه قبلیش ازش صحبت کردم نمونهای از یک تعریف قدرت مناسب بود. درست است که یک فیلم فانتزی میتواند مرزهای زندگی واقعی را زیر سوال ببرد، اما باز هم باید برای خود چارچوب و قوانین داشته باشد. اتفاقات مختلف داستان نیز نباید حد و مرز تعیین شده توسط خود سریال را جابهجا کند. مشکل سریال این است که این حد و حدود اصلا تعریف نشدهاند. ینفر در یک لحظه جادویی را اجرا میکند و دورفها را به یک نقطه از زمان پیوند میزند ( این جادو را بدون هیچ آمادهسازی نیز انجام میدهد.) و در لحظهای دیگر با شمشیر وارد جنگ میشود. من اولین برداشتی که کردم گفتم شاید توان جادویی این شخص به پایان رسیده که دیگر نمیتواند از جادو استفاده کند اما نه. ینفر یک دقیقه بعد یک جادوی قدرتمند را به همراه ویچر اجرا میکند. دقیقا حد تواناییهای این شخص چقدر است؟ هیچ جوابی برای این سوال وجود ندارد.
جک داوس اژدهافکن
جک داوس شخصی است که در ابتدای قسمت ششم به دیدن گرالت میآید و ازگرالت دعوت میکند که در شکار یک اژدها به او کمک کند. گریم هر شخص باید متناسب با خصوصیات آن فرد باشد. هیچ جوره قابل باور نیست که قیافهی شخصی که قرار است به شکار یک اژدها میرود به صورت زیر باشد. اگر میخواستند این نقش باورپذیرتر باشد از گریمی مانند گریم داریوش ارجمند در سریال چهل سرباز استفاده میکردند.
دو قسمت بعدی سریال ویچر هم مثل قسمتهای قبلی بیمعنی و مسخره هستند. لذا راجع به آنها سخن نمیگوییم.
ایرادات کلی سریال
ظلم در حق روچ
اسب ویچر خیلی بیشتر از آن که توی سریال نمایش داده شده است برای ویچر عزیز است. گرالت هم در بازیها و هم در کتاب ارادت خاصی نسبت به اسب خود دارد. گرالت با روچ خیلی مهربانتر از دندلاین صحبت میکند.
پوششها
سلاحهای سریال خوب طراحی شدهاند، اما زرهها اصلا مناسب نیستند. زره نیلفگارد مانند نایلون سیاه میماند. سازندگان سریال حتی تلاش نکردهاند که برای نقش اول سریال یعنی گرالت یک زره و لباس مناسب طراحی کنند و از سریال فرندز اسکی رفته اند. شاید تصور کردهاند که راس گلر با دایناسورها میجنگد، فلذا پوششی که دارد در نبرد با هیولاهای دنیای ویچر نیز کارایی مناسبی خواهد داشت.
شخصیت پردازی یا شخصیت براندازی
سازندگان برای هیچ کدام از شخصیتهای سریال ارزشی قائل نشدهاند. غیر از چند شخصیت اصلی هیچ صحبتی راجع به سایر شخصیتهای فیلم نشده و فقط مثل یک ابزار برای پیشبرد داستان هستند و زندگی و اهداف خودشون هیچ معنایی ندارن. شخصیتهایی که گاه حتی کارهای بسیار مهمی در فیلم انجام میدهند اما به همان سرعتی که وارد داستان میشوند به همان سرعت هم حذف میشوند. چند نمونه از این شخصیتهایی که کارهای مهمی انجام دادهاند ولی ما چیز خاصی ازشون نمیدونیم رو در تصویر زیر مشاهده میکنید.
حتی شخصیت پردازی نقشهای اصلی هم به صورت کامل توصیف نشده است. به عنوان مثال، با توجه به اطلاعاتی که سریال به من داده من میتونم گرالت رو با چهار جملهی زیر خلاصه کنم.
اگه قراره بین یک شر و شر دیگه یکی رو انتخاب کنم. ترجیح میدم شر بیشتر رو انتخاب کنم.
قانون ( Law of Surprise ) تخممرغ شانسی مثل ناموس من میمونه باید ازش محافظت کنم.
همم!
فاک!
همین. از شخصیت ویچر فقط و فقط همینها یاد من مونده. بقیه شخصیتها هم خیلی بیروح و بیمعنی هستند که باعث شده حس غیر واقعی بودن به بیننده منتقل بشه. من وقتی سریال ویچر رو نگاه میکنم حس نمی کنم که دارم یه اثری رو مشاهده میکنم که سازندههاش به تکتک جزئیاتش توجه کردن. اینا هر جا دیالوگ کم میارن همینجور الکی یه چندتا سرنوشت و اینجور چیزا میگن تا همه چی رد بشه بره. بقیه جاها رم همین جور الکی با صحنه محنه پر میکنن تا فقط وقت بگذره.
دیالوگهای سریال اونقدر ها هم بد نیستن اما فضا انقدر داغونه که هیچ حسی به آدم منتقل نمیشه.
ممکنه بگید که هشت قسمت برای منتقل کردن داستان به این عظمت وقت کمیه. در جواب باید بگم که اگه یه تیم واقعا هنرمند باشه گاهی اوقات یه عکس هم میتونه برای معرفی یه شخصیت کافی باشه. به عنوان مثال به تصویرهای زیر توجه کنید.
قضاوت با خودتون.
ظلم در حق نیلفگارد
نیلفگارد یک امپراطوری قدرتمند است. در سریال سعی شده است که نیلفگاردیان را انسانهای وحشی و خونخوار نشان دهند اما در واقعیت کشور نیلفگارد بسیار کشور منظم و رو برنامهای است. در مقابل نیلفگارد کشورهای شمالی مانند بربرها هستند. مشخصترین صفت نیلفگاردیان این است که آنها بسیار حیلهگر و مکار هستند.
روایت داستان بینظیر
روایت داستان ویچر واقعا نظیر ندارد. فکر نکنید که لرد کبیر آندژی ساپکوفسکی هم داستانهاشو به همین بدی روایت کرده. من قبل از اون که ویچر رو بازی کنم کتاب آخرین آرزو رو خوندم. داستانهای این کتاب روایت مناسبی دارند. بعد از این که آدم دو سه صفحه از این کتابهارو میخونه، دیگه هیچ جوره نمیتونه ازشون دل بکنه. به نظر من کارگردان ویچر بعد از تموم شدن سریال حتی خودشم ننشسته یه بار سریال رو ببینه. وگرنه میفهمید که داستان چه قدر بد روایت شده.
من توی یه سایتی دیدم که گفته بودند اگه میخواید سریال رو متوجه بشید، بهتره که یا کتابهای ویچر رو بخونید یا بازیهای ویچر رو بازی کنید. از نظر من سریال خودش به تنهایی باید داستان رو منتقل کنه. این کاملا بیمعنیه که آدم برای این که سریال رو متوجه بشه پا شه بره کتاب بخونه. اصلا سریال برای کسایی که حال ندارن کتاب بخونن و میخوان از هنر هفتم لذت ببرن. سراغ کتاب و بازی ویچر برید، اما دیگه سمت سریال برنگردید. که سعادت شما در این است.
عدم وجود شخصیت منفی مناسب در سریال ویچر
طراحی شخصیت منفی یه سریال یا فیلم خیلی چالش برانگیزتر از بقیهی شخصیتهاست. اما در سریال ویچر اصلا یه دونه شخصیت منفی درست و حسابی هم پیدا نمیشه. شاید تنها شخصیت منفیای که در سریال وجود داره شخصیت کاهیر باشه. که البته ما از کاهیر هم هیچی نمیدونیم. با عرض معذرت از هواداران کارتون تام و جری من در تصویر زیر یه مقایسه بین تام و کاهیر انجام دادم. شاید نصف کسایی که تام و جری نگاه میکنن در واقع دوست دارن که تام برنده بشه، چون که شخصیت تام خیلی خوب تعریف شده و به دل میشینه. در مقابل اصلا معلوم نیست که این آقای کاهیر از دنیا چی میخواد.
باز جای شکرش باقیه
سازندگان ویچر که این قدر به عناصر فمنیستی و سیاهپوست پرداختن باز جای شکرش باقیه که به مسائل همجنس بازی و از این دست مسائل گیر ندادند. با آشنایی که ما از سازندگان داریم احتمالا در فصل دوم سریال ویچر همجنسگرایی نیز به سریال اضافه خواهند کرد.
از حق نگذریم
آهنگها و موسیقی سریال ویچر خیلی بد نیستند. چند تا از بازیگران کارشان را بد انجام ندادند. مثل گرالت، ینفر، مخصوصا دندلاین اما نتوانستند جلوی سم بودن سریال مقاوت کنند.
چیزایی که سازندگان سریال سعی داشتند ما متوجه بشیم.
Law Of Surprise قانون تخممرغ شانسی
همهی شخصیتهای سریال داشتند خودشون رو برای قانون تخم مرغ شانسی میکشتند. این قانون از هر لحاظی که بهش نگاه کنی مسخرهاس. صرفا اگه تو داستان سریال بهش اشاره شده بود مشکلی نبود، اما سازندگان سریال ویچر داشتند خودشون رو برای این قانون میکشتند. وقتی صحبت از قانون تخممرغ شانسی میشد دیگه انگار قضیه برای همه ناموسی بود. ویچر به واسطهی قانون تخممرغ شانسی از دونی مثل ناموس خودش دفاع میکرد. احساسش نسبت به سیری هم به همین صورت بود. شرکت CDPR در بازی ویچر 3 این موضوع رو مسخره کرده که در ادامه ویدئوش رو قرار میدیم.
شر کمتر وجود نداره
در یکی از داستانهای ویچر گرالت یک دیالوگ معروف درباره شر و شرتر که اتفاقا دیالوگ بسیار زیباییه. در سریال ویچر هم خیلی روی این قضیه مانور دادن. ویچر دائما با افرادی مواجه میشه که دنبال انجام شر کمتر هستند.
سخن بزرگان:
اگر قرار باشه من بین یک شر و شر دیگه یکی رو انتخاب کنم. ترجیح میدهم که اصلا انتخاب نکنم.
.if I'm to choose between one evil and another, then I prefer not to choose at all
<<گرالت در حال انتخاب شر بیشتر>>
این دیالوگ گرالت واقعا یک گندهنفخیه. گرالت همیشه میگه من ترجیح میدم بین بد و بدتر انتخاب نکنم اما آخر سر تصمیم میگیره و دخالت میکنه. توی قسمت اول راجع به رنفری تصمیمشو میگیره و سریال هم جوری وانمود میکنه که انگار گرالت از تصمیمی که گرفته پشیمونه. در قسمت دوم هم راجع به الفها تصمیم خودش رو میگیره.
5 بازیگر برتر
دندلاین
بازیگر دندلاین جویی بتی واقعا کارش درسته. ما اصلا انتظار نداشتیم که بتونه نقش دندلاین رو به این خوبی از آب دربیاره. صداشم که حرف نداره. این بازیگر باید به خیلی از کارگردانای شاخ دیگه معرفی بشه. جویی بتی واقعا حدش بالاتر از سریال ویچره و داره دست نتفلیکس تلف میشه.
گرالت
هنری کویل هم کاملا خوب نقشش رو بازی کرده. من واقعا نمیتونم متصور بشم که یه نفر دیگه بتونه نقش ویچر رو به خوبی هنری کویل از آب دربیاره. هنری کویل خودش یه گیمره و قبلا بازی ویچر 3 که توسط شرکت CDPR ساخته شده رو بازی کرده. هنری کویل تا حدی سعی کرده از گرالت ویچر 3 اسکی بره به همین علت کارش خوب از آب درومده.
یه مقدار زیادهروی کردیم:
نکنه فکر کردید میخواهیم بگیم که تو تخریب سریال زیادهروی کردیم، نه اون که هرچه قدر بگیم کم گفتیم. من در متن بالا از هنری کویل تعریف کردم و گفتم کارشو خوب انجام داده. در واقع کار هنری کویل یه اسکی کاملا واضح از دوبلر انگلیسی سری بازیهای ویچره. کسی که حتی 10 دقیقه ویچر بازی کرده باشه میفهمه که هنری کویل سعی کرده تکتک کلمات رو از روی بازی ویچر 3 اسکی بره. درسته کارش بد نیست اما همشو مدیون شرکت CDPR و دوبلور اهوراییشون جناب آقای Douglas Cockle ئه. الان دیگه اکثرا ویچر رو با هنری کویل میشناسند، در حالی که خیلیها اصل کاری یعنی دوبلور بازیهای ویچر رو نمیشناسن.
ایشون که تصویرش رو در بالا مشاهده میکنید، همون بزرگمرد، یعنی جناب آقای Cockle هستند.
تی سیانا
مسئول آموزش جادوگران در مدرسه آریتوزا واقعا کار خودش رو درست انجام داده. بازیگر تی سیانا قبلا سابقهی همکاری با شرکت فاخر CDPR رو داشته. در بازی ویچر 3 Blood and Wine بازیگر تی سیانا صداگذاری آنا هنریتا در نسخهی انگلیسی رو انجام داده که اونجا هم کارش درست از آب درومده. در سریال ویچر هم کاملا حس یک استاد سختگیر ازش منعکس میشه.
یرپن زیگرن
من یرپن زیگرن رو به خاطر ارادتم نسبت به دورفها قرار دادم. یرپن زیگرن هم کار خودشو خوب انجام داده ولی خوب برای این کار الگوهای مناسبی در دسترسش بوده. در خیلی از فیلم ها و سریالهای دیگه از دورفها استفاده شده. و بازیگر یرپن زیگرن میتونسته ازشون اسکی بره.
ینفر
برای ما که قبلا بازیهای ویچر رو بازی کرده بودیم، خیلی سخت بود که با ینفر سریال ویچر ارتباط برقرار کنیم. این دو نسخه خیلی با هم فرق داشتند. اما اگه بخوایم منصف باشیم بازیگر ینفر هم کار خودش رو بد انجام نداده. میشه از گریم و شخصیت پردازیش ایراد گرفت ولی از بازیگریش خیلی نه.
اشتباه نشه:
این پنج تا بازیگری که انتخاب کردیم هم ( غیر از دندلاین ) حالا همچین دیکاپریو و آلپاچینو و این جور چیزا نبودن. علت این که رتبه بندی رو انجام دادیم اینه که ما مثل حاج گرالت نیستیم و بین بد و بدتر انتخاب میکنیم. این پنج بازیگر فقط حاوی مقدار سم کمتری نسبت به سایر بازیگرا بودن.
سمیترین بازیگر سریال ویچر
ملکه کالانته
انصافا خیلی بد بازی کرده.
بازیگر افتخاری
ساموئل اومتیتی
راس گلر
امتیازبندی قسمتهای مختلف سریال ویچر
نظر ما راجع به فصل دوم سریال ویچر
داستان ویچر یک داستان بسیار جذاب و گیراست و پتانسیلهای خیلی زیادی داره. در فصل دوم سریال هم شخصیتهای جذاب زیادی به داستان اضافه میشن. اما به نظر ما اگه همین تیم فیلمسازی روی سریال کار کنن میتونن همه چیز رو به فنا بدن. نظر ما نسبت به فصل دوم سریال هم منفیه. مگه این که تمام تیم فیلمسازی ( حالا غیر از بازیگرا) رو با بیل اخراج کنن و یه تیم جدید بگیرن. که البته به نظر ما بعیده چون از فصل یک بازخورد خوبی گرفتن و تا تونستن پول به جیب زدن. نمرهی سریال تو Imdb 8.2 ئه که باور نکردنیه. من به شخصه باور نمیکنم که چه جوری سریال تونسته نمرهی بالاتر از 4 تو Imdb بگیره.البته طبق اخبار منتشر شده به نظر نتفلیکس فهمیده که چه گندی به هم زده و یه تغییراتی توی تیم جلوههای ویژهی سریال ایجاد کرده. ما که چشممون آب نمیخوره.
فصل دوم سریال ویچر کی میاد؟
نتفلیکس قبلا گفته بوده که سریال ویچر یه زمانی توی 2021 منتشر میشه. اما فیلمبرداریها به خاطر مسائل مربوط به ویروس منحوس کرونا، فیلمبرداری ها عقب افتاده ولی خوب در نهایت اعلام کردن که 17 دسامبر 2021 مصادف با 26 آذر 1400 منتشر میشه.
سخن پایانی
ما در تیم پشمریزون حتی یک ماموریت فرعی از بازی ویچر 1 رو به کل سریال ویچر ترجیح میدیم. اما در متن بالا سعی کردیم با اغماض حرف نزنیم و همهی جوانب رو بسنجیم. به همهی شما توصیه میکنیم که به جای سریال ویچر سراغ بازی ویچر 1 برید. مطمئن باشید پشیمون نمیشید.
به غیر از اون طرفدارا یه فیلم سینمایی کامل از دنیای ویچر رو به صورت مرامی و با نام Alzur's Legacy خودشون ساختن که صدها برابر شاختر از این سم نتفلیکس ئه. فیلم Alzur's Legacy تو خود یوتیوب و به صورت رایگان موجوده منتهی ما هم توی این لینک برای علاقهمندان دنیای ویچر گذاشتیمش. مطمئن باشید خیلی خیلی سرتر از مال نتفلیکس ئه و از دیدنش پشیمون نمیشید.
اگه یه موقع زد به سرتون و خواستید سم نتفلیکس رو ببینید. نسخهی سانسور شدهشو ببینید. دستشون درد نکنه واقعا خوب سانسور کردن. غیر از اون سریال سمه دیگه هر چی دقایق کمتری ازش ببینید بهتر. البته نرید اکانت فیلیمو و نماوا اینها رو بخریدها. همین جوری تو نت سرچ بزنید، پیدا میکنید.
روزتون پشمریزون
حالا که لطف کردین پست رو تا آخر خوندین یه نظری هم برای ما ارسال کنید تا ما رو هم خوشحال کنید.
ادمین در تاریخ 2022-01-04
@تاک والا ما هم نفهمیدیم چطوری سریال ویچر انقدر محبوب شد. احتمالا به خاطر تیم رسانهای قوی نتفلیکس ئه که سلیقهی مخاطب رو متاسفانه به سمت معیارهای سخیف خودش سوق داده. وگرنه آن چه بدان همه دارند، سریال ویچر یک جا داره.