تجربه بازی Legend of Zelda Breath of the Wild روی PC توسط شبیه ساز Cemu
افسانهی زلدا چی هست اصلا؟
مجموعه بازیهای Legend of Zelda یکی از قدیمیترین سریهای بازیهای کامپیوتریه که همواره به صورت انحصاری برای کنسولهای نینتندو منتشر میشده. Breath of the Wild هم تازهترین نسخهی این مجموعه بازیهاست که تو سال 2017 در ژانر نقش آفرینی اکشن و با زاویه دوربین سوم شخص برای نینتندو Wii U و Switch منتشر شد و جوایز بسیار زیادی رو هم کسب کرد.
زلدا؟ راستش تا حالا از نزدیک هم ندیدم، چه برسه که بازیش کنم
از اون جایی که همهی بازیهای سری زلدا از جمله همین Breath of the Wild انحصاری کنسولهای Nintendo هستند و نینتندو به خاطر سیاستهای متفاوت، بازیهای خاص و همچین قیمت نسبتا بالاش تو ایران خیلی پرفروش نیست، من هم مثل خیلی دیگه از گیمرهای ایرانی تا حالا هیچ بازی از سری زلدا رو تجربه نکرده بودم و حتی نمیدونستم زلدا مرد بود یا زن.
حالا چی شد رفتم سراغ Zelda؟
اخیرا که چرخی در اینترنت در باب شبیه ساز های موجود برای کنسولهای بازی میزدم با شبیه ساز Cemu آشنا شدم. این شبیه ساز یا به قول خارجیها امولاتور تقریبا میتونه بیشتر بازیهای کنسول Nintendo Wii U رو به خوبی و بسیار روون اجرا کنه و توانایی اجرای Breath of the Wild هم به عنوان یکی از بهترین بازیهای این کنسول توسط Cemu گل سر سبد امکانات این شبیه ساز بود.
حالا دیگه میتونستم بیشتر بازیهای Wii U رو توی کامپیوترم اجرا کنم و خیلی دوست داشتم و کنجکاو هم بودم یه بازی جدید نینتندو رو با PC ام تجربه کنم. حالا باید بین سری بازیهای سوپر ماریو، Donkey Kong، Bayonetta، Xenoblade، همین زلدا Breath of the Wild و چند تا بازی دیگه یکیشون رو انتخاب میکردم که تصمیم گرفتم سراغ Zelda برم.
واسه همین رفتم، آخرین نسخهی شبیه ساز Cemu رو دانلود کردم، بعد هم خود بازی Legend of Zelda: Breath of the Wild رو دانلود کردم و وارد فاز اجرای بازی شدم.
Link وارد میشود.
بالاخره بازی رو شروع کردم. اولین نکته این بود که برخلاف اسم سری بازی که افسانهی زلدا است، شخصیت اصلی بازی اسمش لینک ئه. همون اول بازی لینک از یه خواب 100 ساله بیدار میشه و یه صدایی بهش میگه بیدار شو کار داریم. یه چی تو مایههای Wake the f…k up Samurai ای که کیانو ریوز تو سایبرپانک 2077 میگه البته با یه لحن خیلی مهربونتر!
بعد از این که لینک بیدار شد و راه افتاد، گرافیک انیمهای بازی توجه مارو رو جلب میکنه. شخصیتهای بازی مشابه شخصیتهای انیمههای ژاپنی طراحی شدن. این در حالیه که توی نسخههای قبلی زلدا خیلی از این خبرا نیست و Breath of the Wild اولین بازی سری Zelda است که لینک و دوستان رو واقعا مشابه انیمهها طراحی کرده.
بعد از این که یه تبلت! میدن دستمون، یه لباس مندرس هم میکنیم تنمون، بالاخره از تو غار میاییم بیرون و محیط بازی رو میبینیم، همون جا پشمای آدم میریزه. به قدری که منظرهی بازی زیباست. واقعا حساب کار دستمون میاد که با یه بازی باکیفیت طرف هستیم:
آغاز گشت و گذار در بازی
وقتی شروع به گشت و گذار در نقشهی بازی میکنیم، فضای زیبای بازی آدم رو میگیره. واقعا با یکی از زیباترین بازیهای تاریخ در زمینهی طراحی محیط بازی طرف هستیم. یه کم که جلو میریم با یه پیرمرده آشنا میشیم که فقط در ازای دادن یک پاراگلایدر به ما، ازمون میخواد که چند تا Task انجام بدیم و وارد یه سری معبد و مقبره بشیم و مثل لارا کرافت در سری بازیهای Tomb Raider با سکو بازی و استفاده از قابلیتهای موجود در تبلت! ای که بهمون دادن و اسمش Shekilah Slate ئه یه سری معما رو حل کنیم تا به یک مومیایی برسیم تا اون بهمون یه Ore بده! از این Ore ها میشه بعدا برای Level-Up کردن جون و Stamina استفاده کرد.
داستان بازی Legend of Zelda Breath of the Wild از چه قراره
بعد از اینکه وظایفی که پیرمرده بهمون محول کرده بود رو انجام میدیم، خود پیرمرده میاد و به ما میگه که من روح پادشاه Hyrule هستم. صد سال پیش طبق پیشگوییها قرار بوده نیروی اهریمنی Ganon دوباره متولد بشه و نیروهای خیر باید به رهبری یک شاهزاده که همون زلدا باشه، چهار پهلوان مسئول هدایت ارابههای هوشمند جنگی! و یک جهان پهلوان که بتونه شمشیر استاد رو به دست بگیره، باهاش به نبرد میپرداختن که این جهان پهلوان همون شخصیت ما تو بازی یعنی همون Link ئه.
منتهی تو 100 سال پیش نیروهای شر خیلی قوی عمل میکنن و نیروهای خیر به فنا میرن. خود پادشاه و چهار تا پهلوان کشته میشن. Link در بستر مرگ قرار میگیره و زلدا هم کاری ازش بر نمیاد. واسه همین لینک رو میذارن توی این جاها که فضا نوردا رو میخوابونن تا 100 سال بخوابه و خوب که شد دوباره برگرده!! زلدا هم به تنهایی میره به سمت قلعهی Hyrule تا نذاره اهریمن بیشتر از این پیشروی کنه و تا حد زیادی ظاهرا موفق هم هست!
حالا شما در قالب شخصیت لینک از خواب صد ساله بیدار شدید و باید برید تا ماموریت 100 سال پیش رو تکمیل کنید. البته با وجود اینکه مرحلهی آخر بازی از همون اولش فعاله، ولی خوب توصیه میشه برید با بزرگان داهاتهای بازی مشورت کنید تا حساب کار دستتون بیاد، بعد باید برید 4 تا ارابههای جنگی پهلوانان رو پس بگیرید، شمشیر استاد رو پیدا کنید و خاطرات خودتون در کنار زلدا رو بازیابی کنید. چون مثل گرالت از ویچر و Talion از Middle Earth و خیلی بازیهای اساطیری دیگه، حافظه Link هم به فنا رفته و هیچی یادش نمیاد.
البته در کل این که در نبرد بین خیر و شر، برید شمشیر استاد رو پیدا کنید، شاهزاده خانم رو نجات بدید و با شکست دادن اهریمن دنیا رو نجات بدید یه مقدار کلیشهای شده. ولی خوب در حین بازی و وقتی وارد جزئیات و خود Quest های بازی میشید، این جزئیات داستانی به قدری جذاب هستند که از داستان بازی هم لذت کافی رو ببرید. کلا هم که ماموریتهای جانبی و گشت و گذار در نقشهی بازی هم حرف اول رو میزنه.
تجربهی دنیای هایائو میازاکی در زلدا Breath of the Wild
بعد از این که مدتی بازی رو ادامه میدیم، ترکیب گرافیک انیمهای و محیط بسیار زیبای ما رو به شدت یاد انیمههای سینمایی استاد هایائو میازاکی میاندازه. مخصوصا انیمهی شاهزاده مونونوکه. فضای بازی BotW بسیار شبیه Princess Mononoke و همچنین تا حدودی Howls Moving Castle ئه. محیط بازی و زیباییهاش، شکلی که دشمنان اهریمنی تو بازی به نمایش درآورده شدن، روند حماسی و ماجراجویانهی داستان همه و همه مارو به یاد شاهزاده مونونوکه میاندازه. میشه گفت لینک و زلدا هم تا حدودی مشابه آشیتاکا و گرگ دختر هستند و ما حتی چیزی مشابه روح جنگل رو هم در بازی نفس وحش میتونیم ببینیم.
اگه به کارهای هایائو میازاکی علاقه دارید، بازی Legend of Zelda Breath of the Wild برای شما میتونه بسیار جذاب باشه.
گیم پلی بازی Zelda Breath of the Wild چطوریاس؟
از تو حرکت از خدا برکت
Breath of the Wild بسیار بازی خوش ساختیه. گیم پلی بازی شامل بخشهای متنوعی میشه. فقط در زمینه حرکت، علاوه بر راه رفتن و اسب سواری شما از طریق پرواز با پاراگلایدر، شنا، قایق رانی، صخره نوردی، اسکی رو یخ و حتی اسکی رو شن و ماسه با هدایت Seal هم وجود داره. حتی تو یه dlc موتور سواری به سبک باستان هم به بازی اضافه شده! این مسئله به این دلیل مهمه که راه رفتن و گشت و گذار بخش مهمی از بازی رو تشکیل میده.
مبارزات لینک
در رابطه با نبرد دشمنان هم بازی Breath of the Wild بد عمل نکرده. چندین نوع هیولای مختلف اصلی وجود داره که با توجه شرایط محیطی و آب و هوایی بازی ویژگیهای متفاوتی از خودشون به نمایش میگذارن.
برای مقابله با اون هم شما مجهز به سلاحهای مختلفی از جمله شمشیر و کمان و گرز و نیزه و حتی بمب و آهن ربا هم هستید! فایتهای بازی بد نیستن ولی به نظر من مقدار ساده ان. بازی مکانیزمهای مختلفی برای مبارزه در نظر گرفته ولی خیلیهاشون عملا به کار نمیان. مثلا من خودم به هیچ وجه از سپر استفاده نکردم. یا مکانیزم مخفی کاری در بازی وجود داره ولی مثل سری بازیهای Batman Arkham نیست که مخفی کاری نکردن کار رو برای شما خیلی سخت بکنه.
البته مبارزات جذابیتهای خاص خودشون رو هم داره. توی نبرد با غولهای بازی، یک مقدار شما رو مجبور میکنه تا درستتر مبارزه کنید و فقظ به زدن یه دکمه بسنده نکنید. در حالی که توی بازیهایی مثل ویچر 3 و اسکایریم تیر و کمان جنبهی تشریفاتی رو داره این جا واقعا به کارتون میاد. خلاقانهترین بخش نبردهای بازی هم پرتاب سلاح هاست. سلاحها اگه ازشون زیاد استفاده شه خراب میشن و شما میتونید اگه یه سلاح در شرف خراب شدن بود اون رو پرت کنید به سمت دشمن. در رابطه با نیزهها خیلی این کار حال میده. از اون باحالتر هم پرتاب کردن بومرنگهاست. جدا خیلی حال میده پرت کنی و برگرده سمتت و دوباره پرتش کنی!
زنده موندن (Survival)
محیط بازی Breath of the Wild سرزمینهای متنوعی رو در بر میگیره که هر کدوم از شرایط محیطی و آب و هوایی متنوعی برخوردار هستند. تو بازی هم دشت هست، هم کویر هست، هم جنگل هست، هم آتش فشان هست، هم دریا هست، هم جزیره هست. کلی داهات و شهر تر و تمیز هم تو بازی هست. هر کدوم از این جاها شرایط خاص خودشون رو دارن و شما باید لباسها، زرهها و سلاحهای مخصوص به اون جا استفاده کنید.
برای مثال شما باید تو هوای سرد لباس گرم و تو هوای گرم لباس سرد! بپوشید. مشابه چیزی که توی بازی Red Dead Redemption 2 وجود داره. در کل خیلی از مفاهیم Survival ای که در RDR2 وجود دارند، قبلش توی Breath of the Wild وجود داشته و RDR2 از این بازی تاثیر بسیاری گرفته. مثلا این که پای آتیش بشینید غذا بپزید، بگیرید بخوابید تا رفرش بشید، اسب رام کنید و کلا این که گشت و گذار تو بازی از خود مراحل بازی بیشتر به آدم حال بده توی Breath of the Wild هم وجود داره و از لحاظ توجه به جزئیات هم خیلی دقیق عمل کرده.
حتی ممکنه اگه یه سلاح آهنی دستتون بگیرید رعد و برق بزنه خشکتون کنه یا به دلیل بارش باران و خیس شدن نتونید خیلی خوب از صخرهها بالا برید. کلا بارون خیلی تو بازی اذیت میکنه!
معماها
بخش دیگری از گیم پلی بازی Breath of the Wild رو معماها تشکیل میدن. توی این بازی همونطور که بالا اشاره شد به سبک Tomb Raider مراحل زیادی وجود داره که باید از طریق حرکت دادن اشیا، یک سری فعالیتهای مکانیکی و بالا رفتن از در و دیوار معما و پازل خواسته شده رو حل کنید.
ضمن اینکه شما یک سری قابلیت ویژه توسط اون تبلتی که بهتون دادن دارید. مثل بمب کنترل از راه دور، تبدیل کنندهی آب به یخ، نگه دارندهی زمان برای اجسام و آهنربای خیلی قوی. این دو مورد آخری برخی معماهای بازی رو یه مقدار شبیه خدا بیامرز Half Life 2 هم میکنه.
به علاوه توی بازی یه سری ماز هم وجود داره. من همیشه یکی از فانتزیهام گیر کردن توی ماز بوده! بازی زلدا هم 3 تا ماز داره که خیلی به آدم حال میده. یک سری مراحل گیر افتادن تو یه جا هم وجود داره که البته ماز نیستند ولی بالاخره تو یه فضای عجیب و غریب گیر میافتیم و خیلی چالش جذابیه. حتما جزیره Eventide که تو جنوب شرقی بازی هست، جنگل Lost Woods و Typhlo ruins رو تو بازی امتحان کنید.
برای آشنایی بیشتر با گیم پلی بازی Zelda Breath of the Wild میتونید به این ویدیوی گیم پلی 52 دقیقهای که خودم از کامپیوتر خودم فیلم گرفتم نگاه کنید. اگه احیانا جایی نوب بازی درآوردم به بزرگی خودتون ببخشید. تجربهی اولم از سری بازی زلدا است.
موسیقی متن و صداگذاری بازی تا چه حد رواله؟
موسیقی متن بازی Zelda Breath of the Wild خیلی خوبه و واقعا سطح بالایی داره. برای هر شهر و هر شخصیت مهم بازی یک تم آهنگ ساخته شده که بسیار رواله و خیلی تاثیرگذاره. صدا گذاری محیط بازی هم بسیار دقیق و زیباست و این هم مطابق مکانهای مختلف بازی طراحی شده.
منتهی در زمینهی دوبله و صداگذاری شخصیتها، نینتندو بسیار کاهلی و سستی کرده. به این صورت که در حین بازی (خارج از Cut-Scene ها) وقتی شخصیتهای حرف میزنن فقط یه متنی نوشته میشه و یه آوایی از دهن شخصیتها بیرون میاد و هیچ دوبلهای ای وجود نداره. اگه این بازی دههی نود میلادی ساخته شده بود اشکالی نداشت ولی به عنوان یه بازی نسل هشتمی واقعا این مسئله قابل قبول نیست.
توی Cut-Scene ها البته شخصیتها دوبله شدن و دوبلهاش بد هم نیست واقعا، منتهی این جا هم باز خود شخصیت Link اصلا حرف نمیزنه. البته سازندهها توجیه میکنن و میگن این باعث میشه تا بازیکنا خودشون تو ذهنشون به جای اون شخص حرف بزنن و باعث میشه با شخصیت لینک بیشتر همذات پنداری کنن ولی این به نظر من بهونه است. توی سری بازی ویچر گرالت این همه حرف میزنه و خیلی هم آدم باهاش همذات پنداری میکنه. البته من از این ایده که شخصیت لینک کم حرف باشه استقبال میکنم و یکی از نمادهای بازی همین کم حرفی لینک ئه ولی دیگه در حد چهار تا بله و خیر اگه میگفت مشکلی پیش نمیومد.
گرافیک زلدا در چه حدیه؟
بازی Zelda Breath of the Wild از اون جایی که گرافیک انیمهای داره یه مقدار پتانسیل این رو داره که از Texture ها و بافتهای با حجم کمتری استفاده کنه. برای همین میشه این بازی رو با سخت افزار نه چندان قدرتمند Nintendo Wii U هم اجرا کرد ولی خوب به دلیل همین انیمهای بودن ابدا این موضوع به چشم نمیاد و گرافیک بازی به نظر خوب میاد که البته بخشی از اون رو مدیون طراحی هنری بسیار زیبای این بازی ئه.
نقاط پشم ریزون
- + طراحی زیبای محیط بازی
- + مراحل جانبی جذاب
- + توجه بالا به جزئیات
- + معماهای چالش برانگیز
نقاط غیر پشم ریزون
- - نبود صداگذاری درست و درمون برای شخصیتها
- - کلیشهای بودن داستان اصلی
دوشواری های موجود در اجرای بازی Zelda Breath of the Wild توسط شبیه ساز روی PC
* با کامپیوتر نه چندان قدرتمندی که من داشتم بعضی وقت ها تو محیطهای شلوغ با افت فریم مواجه میشدم و در حالی که بازی به طور معمول بین 20 تا 30 فریم بر ثانیه اجرا میشد بعضی وقتا این عدد تا 8 هم پایین میومد. البته بازی خیلی نیاز به ری-اکشن سریع نداره و مشکلی پیش نمیاد ولی خوب به هر حال هر چقدر هم Legend باشی، 8 فریم هم دیگه خیلی پایینه دیگه. هر چند من توی اون لحظات افت فریم شدید هم شاهد 100 درصد شدن مصرف CPU و GPU نبودم و شاید این به خاطر این باشه که شبیه ساز Cemu با این که خیلی خوبه ولی هنوز هم کار داره تا بی نقص بشه. البته یه سری از کاربرا بستههای گرافیکی برای بازیهای مختلف Wii U در شبیه ساز Cemu از جمله همین زلدا: نفس وحش ساختند که تجربهی بازی رو بهتر و گیم پلی رو روانتر میکنه.
* داخل Shrine ها، برای رد کردن سری از معماهای بازی، نیاز به حسگر حرکتی موجود در دستهی نینتندو Wii U هست. شبیه ساز Cemu این مکانیزم رو با موس و نگه داشتن کلیک راست شبیه سازی کرده ولی واقعا جواب نیست. من یکی دو تا مرحله رو شانسی رد کردم ولی دو تا رو هم نتونستم رد کنم. البته این ها مراحل جانبی هستند و اگه رد نکنیدشون هم اوکی است.
* شما توی شبیه ساز نمیتونید از موس برای حرکت دادن زاویهی دوربین استفاده کنید. برای همین بهتره از دستهی بازی استفاده کنید. منتهی من چون دسته نداشتم، مجبور شدم کل دستهی نینتندو Wii U رو با کیبورد شبیه سازی کنم. بعد از دو سه ساعت عادت میشه عادت کرد و من خیلی مشکل خاصی در اجرای بازی Zelda Breath of the Wild روی کامپیوتر و توسط کیبوردم نداشتم. اگه شما هم بخواین زلدا رو با کیبورد بازی کنید، میتویند از این سیستم Map کردن دستهی Wii U به کیبورد بهره بجویید. کار منو که راه انداخت و تا خود غول آخر بازی مشکل خاصی پیش نیومد.
جمع بندی
من خیلی سال بود که دوست داشتم یه بازی از مجموعه بازیهای زلدا بزنم که امسال، به حول و قوهی الهی، از عید نوروز باستانی تا ماه مبارک رمضان، این مهم هم حاصل شد. البته بازی کردن Breath of the Wild باعث نشد تا بیخیال مجموعه بازیهای افسانهی زلدا بشم و پس از بازی کردن Hyrule Warriors که یه بازی اسپین-آف از همین سری ئه، حالا هم دارم دنبال بازی Twilight Princess از بازیهای زلدا میگردم. در همین باب سعدی علیه الرحمه می فرمایند:
گفتم ببینمش مگرم درد اشتیاق
ساکن شود بدیدم و مشتاقتر شدم
امیدوارم از این مطلب لذت کافی و وافی رو برده باشید. در واقع من در این جا خیلی قصد نقد و بررسی بازی Breath of the Wild رو نداشتم و بیشتر سعی داشتم تا تجربهی خودم از این بازی زیبا رو بیان کنم.
حالا در کل زلدا بزنیم یا نه؟
بزنید حاجی، بزنید.
روزتون پشمریزون
حالا که لطف کردین پست رو تا آخر خوندین یه نظری هم برای ما ارسال کنید تا ما رو هم خوشحال کنید.
ادمین در تاریخ 2022-10-07
@احماد. خیلی ممنون دوست عزیز. ما هم متقابلا به شما و طرفداران سری بازیهای افسانه زلدا ارادت ویژهای داریم. دمت گرم که ما رو دنبال می کنی.