تجربه پشمریزون از بازی Final Fantasy VII Remake
فاینال فانتزی یکی از قدیمیترین سریهای بازیهای کامپیوتریه که از دهه 80 میلادی شروع کرده و هنوز هم با قدرت به فعالیت خودش ادامه میده. توی ایران این سری بازی اگرچه طرفدارهای خودش رو داشت ولی هیچوقت به محبوبیت خیلی بالایی نرسید. شاید یکی از دلایلیش نسخههای بسیار زیاد و ترتیب عجیب و غریب اونها بود. مثلا قسمت دوم فاینال فانتزی 13 بعد از 14 اومده! بعد شما خیال کنید تو ایران دیگه این شماره گذاری چی قرار بود بشه. ما تو ایران قبل از این که GTA IV بیاد، Vice City رو به عنوان GTA 4، San Andreas رو به عنوان GTA 5، Total Overdose رو به عنوان GTA 6 و Just Cause رو به عنوان GTA 8 میخریدیم!
چی شد رفتم سراغ بازیFinal Fantasy
سال 2025 میلادی ظاهرا قرار بود سال گیمی خوبی باشه ولی به شخصه من رو اصلا راضی نکرد. نه Avowed، نه Kingdom Come، نه ریمستر آبلیویون و نه حتی Clair Obscure با وجود نمرات خوب هیچ کدوم پشمریزون نبودند. انگار یجورایی استودیوهای غربی بازیسازی جادوی خودشون رو از دست دادن.
واسه همین گفتم از غرب بریم به سمت شرق، دوباره سیری کنیم به دیار آفتاب تابان ژاپن و یه بازی ژاپنی بزنم و چه بازیای ژاپنیتر از فاینال فانتزی.
البته من هم مثل اکثریت گیمرهای ایرانی به صورت جدی سراغ سری بازیهای فاینال فانتزی نرفته بودم، ولی خوب کاملا بیگانه هم نبودم و دو نسخهی Final Fantasy XIII: Lightning Returns و Final Fantasy XV رو بازی کرده بودم که اگرچه بازیهای روالی بودند ولی هیچ کدوم رو تا تهش نرفتم.
فانتزی نهایی 7: نجات کودکان، خاطره مشترک بچههای قدیم راجع به فاینال فانتزی
اگه تو دهه هشتاد شمسی انیمیشن باز بودین و احتمالا صدها سیدی کارتون خریدین، امکان نداره اسم انیمیشن نجات کودکان رو نشنیده باشین. معمولا این سیدیها تریلرهای سایر انیمیشنها رو در بر داشتن و اون موقع که خیلی دسترسی به اینترنت عادی نشده بود از طریق همین تریلرهای داخل سیدیها از وجود انیمیشنهای جدید با خبر میشدیم.
فانتزی نهایی 7: نجات کودکان هم یکی از همین دسته انیمیشنها بود. گرافیک بسیار بالای انیمیشن برای زمان خودش، اکشنهایی که برای بچهها و نوجوونا بسیار جذابه و صد البته صدای آقای محمدرضا علیمردانی به عنوان کسی که آنونس دوبلهی گلوری انیمیشن رو میگفت همه رو جذب میکرد که انیمیشن رو حتما ببینیم.
تریلر خاطره انگیز انیمیشن نجات کودکان از گلوری
نجات کودکان واقعا برای ما تو اون سن و سال جذاب بود. قبل از اون هیچ انیمیشن این سبکی و با این سطح از اکشن و گرافیک ندیده بودیم. دوبلهی خاطرهانگیز گلوری هم اثر رو بسیار شاختر کرده بود. خلاصه که اگرچه تعداد افرادی که فاینال فانتزی 7 رو تو ایران بازی کردن خیلی کمه، اما فاینال فانتزی 7 به واسطهی انیمیشن نجات کودکان برای متولدین دههی 70 و شاید حتی 60 و 80 آخرت نوستالژی بود.
ریمیک فاینال فانتزی 7 و تبدیل اون به یک سهگانه
خود فاینال فانتزی 7 تو سال 1997 و با گرافیک 2.5 بعدی ساخته شده. این بازی مسلما خیلی قدیمیشده و ریمیک کردن اون حرکت ترازیه (برعکس ریمستر و ریمیکهایی که مثلا سونی برای Last of Us و Horizon منتشر میکنه که ابدا بهشون نیازی نیست). منتهی اسکوئرانیکس مالک بازی تصمیم میگیره که از دل بازی اصلی، یک سه گانه برای ریمیک دربیاره که یه مقدار عجیبه و توش طمع (greed) وجود داره ولی خوب حاصل کار و ساعات طولانی گیمپلی بازیها نشون میده که اونقدرا هم شاید حریصانه عمل نکردن و برای هر بازی به اندازه کافی مرحله و مطلب وجود داره.
نسخهی اول بازسازی فاینال فانتزی 7 تحت عنوان remake در سال 2020 منتشر شده و نسخهی دومش تحت عنوان rebirth در سال 2024 منتشر شده. نسخهی سومش هم هنوز در حد مراحل اولیه است. من توی این پست قراره همون اولی رو نقد و بررسی کنم.
فاینال فانتزی 7 و شخصیتهای آشنا
نسخههای مختلف فاینال فانتزی هر کدوم دارای دنیا، شخصیتها و سبک گیمپلی متفاوتی هستند. هر نسخه که عوض میشه همه چی از نو ساخته میشه که این میتونه برای مخاطب گیجکننده باشه. ولی ما به واسطهی دیدن انیمیشن نجات کودکان با دنیای بازی فاینال فانتزی 7 بیگانه نیستیم. کلود استرایف با اون شمشیر شاخش، تیفا و خیلی از شخصیتهای فرعی بازی برای ما آشنا هستن. این مسئله ارتباط برقرار کردن با بازی Final Fantasy VII Remake رو خیلی آسونتر از سایر نسخههای فاینال فانتزی میکنه و اون رو به کاندیدای مناسبی برای امتحان کردن به عنوان اولین بازی فاینال فانتزی میکنه.
من هم به همین واسطه آشنایی اولیه و چند تا ویدیوی تصادفی از بازی که تو یوتیوب دیده بودم، بدون این که گیمپلی یا حتی تریلر خاصی از بازی ببینم نشستم بازی رو دانلود کردم به امید این که یه بازی با حس و هوای متفاوت رو تجربه کنم.
شروع بازی و گرافیک خیره کننده
از اون جا که بدون دیدن هیچ ویدیوی خاصی از بازی، کار رو شروع کرده بودم، انتظار هر چیز عجیب و غریبی رو داشتم. همون اول بازی که یه ویدیوی افتتاحیه پخش کرد فهمیدم با یه اثر خوب طرف هستم. وقتی گیمپلی خود بازی شروع شد، محو گرافیک بازی شدم. واقعا فضای بازی و نورپردازیاش فوق العاده بود. استفاده از انجین آنریل 4 باعث شده بود تا یک فضای تاریک اما با جزئیات و نورپردازی بالا به نمایش داده بشه، اونم بدون این که نیاز به کارت گرافیک شاخی باشه.
برعکس بازیهای آنریل انجین 5 که حتی منوی بازی کلی فشار روی کارت گرافیک میاره، بازی فاینال فانتزی 7 با آنریل 4 بهینه طراحی شده. فاینال فانتزی 7 ریمیک، در حالی که گرافیکی در حد بازیهای پرزرق و برق نسل نهمی داره، روی کنسول نسل هشتم PS4 و کارت گرافیکهای خیلی قدیمی هم اجرا میشه تا یه بار دیگه نشون بده که نسل 9 و نیازهای پردازشی عجیب و غریبی که بازیاش دارن، صرفا راهی برای خالی کردن جیب گیمرا و سودرسانی بیشتر به غولهای سخت افزاری دنیا یعنی انویدیا و AMD و اینتل ئه.
داستان بازی و تم اعتراضی اون
چیزی که بعد از گرافیک و طراحی هنری بازی منو جذب کرد داستان بازی بود. درسته اسم بازی فانتزی نهایی ئه ولی داستانش یجورایی واقعی بود. داستان از این قراره که سرزمین میدگار توسط یه غول سرمایه داری به اسم شینرا مدیریت میشه. شینرا یه آرمان شهر دو طبقه ساخته که مرفهین بیدرد توی طبقهی بالا و مردم بدبخت بیچاره تو طبقهی زیر اون زندگی میکنند. شینرا انرژی برق مورد نیاز برای این کار رو از طریق استخراج مادهای به نام mako بدست میاره.
در مقابل و توی مناطق بدبخت میدگار، یک گروه مبارز به نام Avalanche تشکیل گرفته که به قیام علیه شینرا پرداخته. قهرمانای داستان که از اعضای همین Avalanche هستند، قراره وارد یکی از مراکز استخراج mako بشند و با بمب گذاری اون رو نابود کنند؛ چون معتقند که شینرا با استخراج mako داره سیاره رو نابود میکنه و برای نجات سیاره باید استخراج mako متوقف میشه.
قهرمان اصلی داستان، Cloud Strife، یکی از سربازان سابق شینرا بوده که به دلایلی که اوایل داستان مشخص نیست از شینرا خارج میشه و به واسطهی دوست دوران کودکیش، Tifa Lockhart، قراره توی ماموریت بمبگذاری ریاکتور mako در ازای پول به Avalanche کمک کنه.
شینرا از این ماموریت با خبر میشه ولی هیچ کاری نمیکنه و میذاره که Avalanche بدون مقاومت خاصی کارش رو انجام بده و بتونه بمب رو کار بذاره و منفجر کنه. منتهی بمبی که قرار داده شده بود انقدر ضعیف بود که نتونست آسیبی به ریاکتور برسونه ولی در همین حال خود شینرا یک انفجار خیلی عظیم توی ریاکتور ترتیب میده که باعث خرابیهای خیلی زیاد و کشته شدن مردم میشه.
شینرا با استفاده از قدرت رسانه، گروه Avalanche رو یک گروهک تروریستی معرفی میکنه که با خط گرفتن از کشورهای خارجی، یه بمب عظیم توی ریاکتور mako کار گذاشته که مردم زیادی رو به کشتن داده و در نهایت به مردم قول میده که این گروه تروریستی رو نابود کنه، در حالی که در اصل شینرا برنامههای دیگهای رو در سر داره و به دنبال ارض موعوده.
حالا دیگه بیشتر از این توضیح نمیدم ولی انصافا ببینید این داستان چقدر واقعی و سیاه ئه. شاید ظاهر بازی اصلا اینطوری نباشه ولی باطن داستان بازی خیلی دارک ئه. البته فصل آخر بازی و از وقتی که شخصیت Sephiroth به صورت جدی وارد بازی میشه، دوباره داستان و محیط بازی، تیپیکال فانتزی ژاپنی میشه و باید بریم با شخصِ سرنوشت بجنگیم و روند اتفاقات دنیا رو به صورت ماورایی تغییر بدیم که خوب اصلا تراز نیست. ولی خوب من نمیتونم به خاطر یدونه چپتر آخر که کلیشهی ژاپنی میشه، کلی چپتر شاخ که قبلش بودن رو نادیده بگیرم.
گیمپلی ترکیبی
میرسیم به بررسی گیم پلی بازی Final Fantasy VII Remake. بازی از 18 چپتر تشکیل شده. بعضی از این چپترها کاملا حالت خطی دارند و شما توش باید یه مسیر مشخص رو طی کنید. بعضیهای دیگه حالت جهان-باز دارند و شما آزادید در کنار مراحل اصلی، توی شهر بگردین و مامویتهای جانبی انجام بدین.
مبارزات بازی حالت نیمه اکشن، نیمه استراتژیک داره. شما یک تیم 1 تا 3 نفره در اختیار دارید که هر کدوم سلاحهای مختلفی دارند و جادوهای مختلفی هم بلد هستند. شما میتونید در هنگام نبرد کنترل هر یک از اعضا رو در اختیار بگیرین و در عین حال به یاراتون دستور بدید تا در لحظه کار خاصی (مثل انجام یه حمله خاص با جادو، یا دادن معجون به شما برای بالا رفتن جون) رو انجام بدن. یعنی بازی هم اکشن سریع داره و هم میتونید همه چی رو متوقف کنید و یک دستور خاص رو اجرا کنید.
سختی مبارزات برای من مناسب بود. من خیلی حوصلهی زمانبندی دقیق حملات و حتی دفاع گرفتن رو ندارم ولی معمولا همهی مراحل جانبی رو انجام میدم، farm هم زیاد میکنم و اکثر اوقات لولام از میزان معمول بالاتره. تو این حالت نبردهای بازی نه اون قدر سخت بود که اعصابم رو خورد کنه و نه اونقدر ساده که حوصلهسر بر بشه و در کل از مبارزات بازی راضی بودم.
فقط این که درجهی سختی سخت بازی از اول فعال نیست یه مقدار عجیب و بده. شما باید یه بار بازی رو تو درجهی نرمال تموم کنید تا درجهی سخت براتون باز بشه.
لحظات حال خوب کن
یکی از نقاط مثبتی که بازی Final Fantasy VII Remake و همینطور Final Fantasy XV داشت، حضور لحظات حال خوب کن تو بازی بود. زندگی واقعیمون که به اندازه کافی سخت هست، خود داستان بازی هم که دارکه، ولی دلیل نمیشه که دیگه همه چیز تباه باشه. بازی سعی کرده تا با لحظات حال خوب کن، فضا رو تلطیف کنه که از قضا موفق هم عمل کرده. حالا خودتون بازی کنید میبینید، ولی تو خیلی از لحظات، بازی به لب شما لبخند میاره که واقعا برامون لازمه.
موسیقی متن بازی هم به این قضیه کمک میکنه. برای ریمیک فاینال فانتزی 7، ساعتها موسیقی متن ساخته شده و تقریبا تو همه جای بازی یه موسیقی جدید پخش میشه. شما رو دعوت میکنم به این ترک از موسیقی متن بازی Final Fantasy VII Remake به نام Midnight Rendezvous که توی یکی از ترازترین لحظات بازی پخش میشه، گوش بدید تا حساب کار دستتون بیاد.
نقاط پشم ریزون
- + گرافیک فک برانداز بدون نیاز به سخت افزار گولاخ
- + تم اعتراضی داستان بازی
- + شخصیتهای آشنا
- + شمشیر خفن کلود 🗡
نقاط غیر پشم ریزون
- - تخیلی شدن پایان بازی
- - مراحل سمی چپتر 9
جمع بندی پشمریزون
من اصلا انتظار نداشتم ریمیک فاینال فانتزی 7 انقدر بازی ترازی باشه. خیلی تر و تمیز ساخته شده بود. تقریبا همه چیزش سر جاش بود. مخصوصا خود شخصیت کلود استرایف خیلی تراز بود. شخصیتی که داشت یه چیزی تو مایههای گرالت بود؛ در ظاهر سرد، کم حرف، به دنبال پول ولی در باطن خیلی متفاوت با بیرون و عمیقتر. تیکههایی (One-Liner) هم که میانداخت به جا بود و برعکس فیلمهای جدید اصلا مصنوعی به نظر نمیومد.
کلا دیالوگ نویسی بازی قوی بود. داستان هم که به خوب بودنش اشاره کردیم. گرافیک، موسیقی، گیمپلی همه چیز تو سطح استانداردی قرار داره. خلاصه که بازی Final Fantasy VII Remake میتونه شما رو 30، 40 ساعت و حتی بیشتر (با احتساب DLC بازی) مشغول بکنه و بازی کردنش رو به همه توصیه میکنم. ایشالا که از بازی کردنش لذت کافی رو ببرید.
روزتون پشمریزون
حالا که لطف کردین پست رو تا آخر خوندین یه نظری هم برای ما ارسال کنید تا ما رو هم خوشحال کنید.