تجربه بازی Dragon Age Inquisition در سال 2022
تفتیش عقاید یاInquisition سومین قسمت از بازی اساطیری-ماجراجویی عصر اژدهاست که سال 2014 توسط EA و Bioware منتشر شد و تونست عنوان بهترین بازی سال رو کسب کنه.
چرا Inquisition؟
تا قبل از Inquisition، تا حالا برای من قسمت نشده بود هیچکدوم از قسمتهای Dragon Age رو بازی کنم و آشنایی خاصی باهاش نداشتم. برای کسب آشنایی اولیه، Honest Trailer بازی رو دیدم و چون گیم دیگهای برای بازی کردن به ذهنم نمیرسید، گفتم دیگه وقشته برم سراغ سری بازی عصر اژدها و جدیدترین نسخهاش رو که اونم 8 سال از انتشارش میگذره، امتحان کنم.
ساخت و انتخاب شخصیت و کلاس بازی
در ابتدای بازی شما باید جنسیت شخصیت بازی و نژادش رو از بین 4 نژاد، انسان، الف، دورف و کیوناری! انتخاب کنید. من کلا به دورفها ارادت خاصی دارم؛ توی خیلی از بازیهای اساطیری، مثلا سری الدر اسکرولز و دارک سولز امکان انتخاب شخصیت اصلی به عنوان دورف وجود نداره و وقتی توی عصر اژدها، نژاد دورف رو دیدم، بیدرنگ دورف رو انتخاب کردم و شخصیتم رو یه دورف ریشو ساختم. هرچند حدس میزدم که احتمالا داستان برای نژاد انسان نوشته شده و شاید خیلی دورف بودن شخصیت اصلی باورپذیر نباشه ولی به هرحال دورف رو انتخاب کردم و اسمش رو هم حاجی گذاشتم.
بعد ساخت شخصت باید از بین 3 تا کلاس موجود جنگجو، جادوگر و Rogue یکی رو انتخاب میکردم. چون دورف بودم نمیتونستم جادوگر بشم و دو تا گزینه برام باقی موند. بین این دوتا جنگجو (warrior) رو انتخاب کردم چون اصلا نمیدونستم rogue یعنی چی! خیلی معادل فارسی خاصی هم این کلمه نداره. بعدا که بازی کردم فهمیدم اگه مثلا پا گنده جنگجو باشه، رفیقش ترنس هیل میتونه rogue باشه. تنها مثالی که پیدا کردم همین بود!
حاج هرالد وارد میشود
بعد از انجام مقدمات، بالاخره خود بازی شروع شد. داستان از این قراره که حاجیمون به صورت اتفاقی توی یک مکان ملاقات بزرگان قرار میگیره، در این حال انفجاری رخ میده و دروازههای Fade (یه چی تو مایههای جهان بعد از مرگ و برزخ و این چیزا) به دنیا باز میشه.
از قضا روی دست چپ حاجی یه نشان سبز رنگ هم قرار میگیره. در این حال یه عده سرباز بدن نیمه جان حاجی رو پیدا میکنن و میبرنش زندان و ازش بازجویی میکنن.
شروع از زندان
خیلی از بازیهای اساطیری-ماجراجویی از زندان و بازجویی شروع میشن و Inquisition هم از همین سنت پیروی کرده، منتهی انتخاب دیالوگها و روند بازجویی خیلی آبکیه. خیلی راحت چهار تا سوال میپرسن و ما هم میگیم هیچی یادمون نمیاد و ما رو به سادگی آزاد میکنن.
واقعا این روند بازجویی و آزادی از زندان قابل مقایسه با بازیهای مشابه، مثلا بازی تراز ویچر 2 نیست. بازجوییِ پشمریزونِ شخصیت اهورایی ورنان روچ از گرالت کبیر کجا و بازجویی کاساندرا و لیلیانا از هرالد کجا.
سیستم حرکت و دوربین مافوق سمی
وقتی شروع به حرکت میکنیم، سیستم کنترل دوربین و راه رفتن بازی، رسما میره رو اعصاب آدم. اگه موس رو تکون بدید، دوربین حرکت نمیکنه و برای حرکت دادن دوربین، باید کلیک راست یا کلیک چپ موس رو نگه داشته باشین تا با حرکت دادن موس، دوربین حرکت کنه!!! بعد دکمههای D و A هم به جای اینکه شخصیت بازی رو به راست و چپ حرکت بدن، جهت دوربین رو راست و چپ میکنن!!!
من واقعا نمیدونم این سیستم حرکت و دوربین رو از کجا پیدا کردن؟ خییلی شخمیه. خیلی طول میکشه تا آدم بهش عادت کنه و اگه بهش عادت کنین، کنترل شخصیت تقریبا همهی بازیهای دیگه براتون سخت میشه. این کنترل نا مانوس، باعث میشه تا عملا شما نتونید همزمان با Dragan Age Inquisition بازی سوم شخص دیگهای رو بازی کنید.
داستان کلیشهای
همون طور که بهش اشاره کردیم، یه سری دروازه به سمت Fade باز شده که از توش روح و اهریمن به دنیا وارد میشه. پس از این که یه ذره جلوتر میرید، متوجه میشید که این نشان سبز رنگی که روی دست حاجیتون قرار گرفته، میتونه دروازههای Fade رو ببنده.
این یعنی تو کل دنیا فقط شما هستین که میتونید جلوی ورود اهریمنها رو بگیرید و وظیفهی خطیر نجات دنیا به دست یه غریبه و تازه وارد میافته. فک نکنم دیگه از این کلیشهای تر میشد یه داستان برای یه بازی اساطیری انتحاب کرد. بارها و بارها این داستان تعریف شده و قرار هم نیست غافلگیری خاصی توش وجود داشته باشه.
طراحی محیط بسیار زیبا و گرافیک بالا
اول از همه سیستم دوربین و بعدشم کلیشهای بودن داستان به شدت تو ذوقم زد و میخواستم بازی رو کلا بیخیال شم ولی به توصیهی یکی از آشنایان، گفتم به عصر اژدها یه فرصت دیگه بدم.
یکم که جلوتر رفتم، انصافا طراحی هنری محیط بازی منو به خودش جذب کرد. واقعا دنیای عصر اژدها بسیار زیبا طراحی شده. انصافا آدم میتونه از مناظر بازی لذت ببره و طراحان بازی کارشونو به درستی انجام دادند.
دنیای عصر اژدها سرزمینهای بسیار متنوعی رو در برگرفته که هر کدوم با توجه به خصوصیتهای محیطیش به بهترین شکل ممکن طراحی شدند. از لحاظ زیبایی محیط میشه Dragon Age Inquisition رو با بازیهایی مثل رد دد ردمپشن 2، ویچر 3، و زلدا Breath of the Wild مقایسه کرد.
گرافیک بازی برای سال 2014 فوق العادست و حتی الان هم نمیشه بهش کوچکترین ایرادی گرفت.
سیستم مبارزات تیمی
یکی از خصوصیتهای شاخ عصر اژدها، مبارزات تیمی اونه. حاجیمون در مبارزاتش تنها نیست و به همراه خودش سه نفر یار میبره. شما میتونید در هر لحظه کنترل هر کدوم از اعضای گروه رو به دست بگیرید و با هر کسی که خواستین فایت کنید.
همون طور که گفتیم، عصر اژدها سه دسته شخصیت داره، تازه هر کدوم از اون دستهها خودشون به چند زیر دسته تقسیم میشن. مثلا جادوگر میتونه جادوگر آتش باشه یا جادوگر یخ. جنگجو میتونه سلاح دو دستی بگیره یا با سلاح کوچک و سپر بجنگه. یا rogue میتونه کماندار باشه یا با خنجر به سبک اساسینها کار کنه.
این تنوع سیستمهای مبارزه و امکان انتخاب و ترکیب اونها توسط یاران، ضمن این که امکان چیدن تاکتیکهای مختلف رو میده، سیستم مبارزات رو از یکنواختی درمیاره و نبردها رو حتی تا آخرای بازی، جذاب نگه میداره.
البته امکان دادن دستور و چیدن استراتژی از طریق نگه داشتن بازی و دوربین ایزومتریک از بالا هم وجود داره که متاسفانه اکشن بازی رو میگیره و اصلا توصیه نمیشه.
شخصیتهای متنوع و شخصیتپردازی مناسب
شخصیتهای اصلی عصر اژدها بسیار متنوع هستند؛ از تنوع نژادی بگیرید، تواناییهای فنی، سلیقه و دیدگاههاشون نسبت به موضوعات، رابطهشون با همدیگه، همه و همه متفاوت هستند و این به جذابیتهای بازی اضافه میکنه.
در قبال تصمیمهایی که شما میگیرید، هر کدوم مواضع متفاوتی میگیرن و خوشحال یا ناراحت میشند و این برداشت اونها از تصمیمات شما یه کوچولو در روند بازی (حداقل در سطح دیالوگها) تاثیر میذاره.
پس از هر اتفاق مهمی که تو بازی میافته، هر کدوم از شخصیتها، دیالوگهای متفاوت و جدیدی رو چه در قالب cut-scene و چه همین طوری In-game برای گفتن دارن و حرف زدن با شخصیتهای بازی تکراری نمیشه.
ضمن این که هر کدوم از اعضای تیمی که همراه با خودتون به نبرد میبرید، در حین بازی دیدگاههای متفاوتی رو در برابر مکانهایی که توش گشت و گذار میکنید و اتفاقهایی که براتون میافته دارن و اگه مثلا یک اِلف رو به یک آثار باستانی اِلفی ببرید، حرفهای بیشتری برای گفتن در رابطه با این مکان داره.
این باعث میشه تا شما در انتخاب تیمتون درنگ کنید و همیشه با یک تیم ثابت نبرد نکنید. تازه ویژگیهای دشمنان اون محل هم میتونه چینش یارهای شما رو عوض بکنه.
ظلم در حق npc های فرعی
هرچقدر برای شخصیتهای اصلی بازی مایه گذاشته شده، به شخصیتهای فرعی بازی ظلم شده. این شخصیتهای یا قیافشون عین سیبزمینی ئه یا اینکه به دلایل مزخرفی مثل جشن بالماسکه یا مخفیکاری، ماسک گذاشتن تا صورت سیبزمینی مانندشون مشخص نشه. دیالوگهایی هم که میگن خیلی خشک و بیروحه. واقعا میشد یه ذره بیشتر برای این بدبختها وقت گذاشت؛ زشته برای یه بازی نسل هشتم اونم ساخت شرکت خرپولی مثل EA.
سیستم آپگرید و لول آپ شدن
اوایل بازی که هنوز نوب بودم اصلا نمیتونستم با سیستم آپگرید بازی ارتباط برقرار کنم. برای حاجی که warrior بود، 4 درخت آپگرید وجود داشت که توی یک متن نسبتا طولانی، چیزی که به شخصیت اضافه میشه رو توضیح داده بود. اصلا این جوری نبود که مثلا بگه این آپگرید 50 تا به جون اضافه میکنه. واسه همین تا چندین لول اصلا لول-آپ نکردم. تازه علاوه بر خودم، سایر افراد تیم هم باید لول-آپ میشدن و این کار رو خیلی پیچیده تر میکرد.
اما یک مقدار که رفتم جلو، حساب کار دستم اومد و تونستم از سیستم آپگرید بازی به نحو احسن استفاده کنم. یک مقدار که به جلوتر میرید، علاوه بر درختهای آپگرید موجود، یک درخت اختصاصی برای هر شخصیت اضافه میشه که بسیار جالب و خلاقانه است.
آپگرید ها دو دستهان: active و passive. آپگریدهای پسیو، یه سری قابلیت رو برای همیشه به شخصیت شما اضافه میکنن ولی آپگریدهای اکتیو یک حرکت یا ضربه جدید رو برای شما باز میکنند. شما میتونید حداکثر 8 حرکت فعال برای شخصیتتون داشته باشید که هر کدوم با استفاده از Mana و سیستم Cool down مصرف میشن.
عصر اژدها: تفتیش عقاید اصلا یعنی چی؟
یه ذره که میرید جلو، شما و رفقاتون برای مقابله با اهریمنان، یک سازمان / ارگان / دولت به نام تفتیش عقاید یا Inquisition تاسیس میکنید. بعد از نشون دادن رشادتهایی از خودتون در نهایت شما به عنوان مفتش عقاید یا Inquisitor، ریاست این مجموعه رو به عهده میگیرید.
اما این واژه تفتیش عقاید، هیچ معنیای تو بازی نداره. نه مصاحبهای، نه بازجوییای، کلا هیچ خبری از تفتیش عقاید نیست. من واقعا نمیدونم چرا اسم بازی و مجموعهشون تو بازی Inquisition انتخاب شده، شاید فقط میخواستن اسم بازی، یه واژهی دهن پر کن باشه!
حتی عنوان سری بازی، یعنی عصر اژدها هم خیلی با مسما نیست. کلا تو بازی چند تا اژدها گوشه موشههای مپ هستن که خیلی کشتنشون سخته و اصلا دلیلی هم برای مبارزه باهاشون وجود نداره و میتونید خیلی راحت از کنارشون رد بشید. عملا فقط یه اژدها تو داستان بازی هست که اونم هر از چندی میاد و میره و خیلی در داستان موثر نیست. واقعا نامگذاری بازی، خیلی بیربط به خود بازیه.
استراتژی و سیاست
بعد از این که شما رئیسInquisition شدید، باید در ارتباط با فعالیتهای Inquisition، ارتباطش با سایر کشورها، ماموریتهایی که انجام میدین و چگونگی انجام اونها، تصمیمگیریهای کلان انجام بدین.
این تصمیم گیریها روی میز جنگ و در کنار همراهاتون صورت میگیره و انجامشون ضمن دادن xp و آیتم، باز شدن مراحل جدید و بعضا تغییر روند بازی رو هم در بر داره. برای انجام این ماموریتها سه گزینه روی میز دارین؛ گزینهی دیپلماسی، گزینهی اطلاعاتی (جاسوسی) و گزینهی نظامی. و هر کدوم از این روشها از لحاظ زمانبندی و بعضا از لحاظ پاداشهای کسب شده، با هم تفاوت دارن.
نکتهی عجیب راجع به زمانهای مراحل میز جنگ اینه که این زمان، چیزی مربوط به زمان داخلی بازی نیست و زمان واقعیه. یعنی اگه از بازی بیرون برید هم این مراحل در حال انجام هستن! برخی مراحل ساعتها زمان میبرن و من خودم قبل از خواب معمولا یک سری مراحل طولانی رو میذاشتم که انجام بدن تا فردا معطل نشم!
علاوه بر میز جنگ، شما در قبال مجرمین وظیفهی قضاوت رو هم برعهده دارید که امر جالبیه و در اون احکامی که صادر میکنید، میتونه به مزاق شخصیتهای بازی خوش نیاد یا این که ازتون راضی باشن. معمولا نمیتونید همه رو راضی نگه دارین که این خودش یه درس زندگی ئه!!!
موسیقی متن و صدا گذاری
موسیقی متن بازی Dragon Age Inquisition معمولیه. البته تم اصلی بازی انصافا شاخه ولی بقیه آهنگها طوری نیستن که در یادها بمونن. حالا این تم اصلی رو میتونید گوش بدید تا حساب کار دستتون بیاد:
دوبله و صداگذاری بازی هم سطح مطلوبی داره. برای شخصیت اصلی بازی، 4 صدا درنظر گرفته شده؛ 2 صدای مذکر و 2 صدای مونث یکی با لهجهی آمریکایی و دیگری با لهجهی بریتانیایی که این به نوبهی خودش فوقالعادس. سایر شخصیتهای هم دوبلهای مناسب و مطابق شخصیت خودشون دارن.
مراحل جانبی Inquisition
بازی پره از مراحل جانبی و Side Quest. با توجه به زیبایی محیط بازی آدم دوست داره تو مپ گشت و گذار کنه و مراحل جانبی میتونه مزید بر علت بشه. ولی از اون جایی که مراحل جانبی بازی داستان خاصی ندارن یا داستانشون آبکیه، آدم بعد از این که از هر شهر چند تا ماموریت جانبی انجام داد و از محیط شهر لذت کافی رو برد، بیخیال سایر ماموریتهای جانبی اونجا میشه.
مراحل جانبی، بعضا معماهایی هم دارند که میشه گفت جذاب هم هستند، ولی وقتی داستان خاصی موجود نباشه، هر کوئستی هر چقدر هم که زیبا و جذاب باشه، بالاخره خستهکننده میشه.
باگهای مراحلی جانبی هم مزید بر علت میشه تا آدم هر چه زودتر بیخیال اونها بشه. این باگها طوری هستند که مثلا یک شخصیت در اون جایی که باید باشه وجود نداره یا مثلا یک اهرم کار نمیکنه که این باعث میشه، یه سری کوئستها رو عملا نشه انجام داد که این ضد حال بزرگیه.
Dlc ها
بازی Dragon Age Inquisition سه تا dlc اصلی داره. دو تای از اونها، یعنی Jaws of Hakkon وThe Descent یک سرزمین جدید به بازی اضافه میکنه که توش مثل سایر سرزمینهای بازی یه سری ساید کوئست وجود داره.
Jaws of Hakkon سرزمین Frostback Basin رو به نمایش میذاره که واقعا زیباست. The Descent هم مراحل نسبتا سختی رو در سرزمینهای زیرزمینی دورفها برای شما ارائه میده.
اما dlc تراز بازی Trespasser ئه. این dlc که حتما بعد از تموم کردن بازی میتونه فعال بشه، شما رو از محیط بازی میکشه بیرون و داخل یه سرزمین دیگه محدود میکنه. این dlc از لحاظ داستانی بسیار قویتر از خود بازی عمل کرده و اگه دوست دارید بالاخره بعد 60 ساعت بازی یه داستان خوب رو تجربه کنید، میتونید Trespasser رو امتحان کنید.
نقاط پشم ریزون
- + طراحی محیط بسیار زیبا و متنوع
- + شخصیتپردازی و تنوع شخصیتی
- + مبارزات جذاب چندنفره
- + 4 تا دوبلور برای نقش اصلی
- + دی ال سی Trespasser
نقاط غیر پشم ریزون
- - داستان اصلی کلیشهای
- - بدون داستان بودن مراحل جانبی
- - سیستم کنترل دوربین
- - طولانی شدن روند یادگیری بازی
- - نتفلیکسی شدن بازی در برخی شرایط
جمع بندی
در کل من از بازی Dragon Age Inquisition راضی بودم و ارزش یک بار بازی کردن رو داره. فقط اوایل بازی، اذیت میشید و سخته با بازی ارتباط برقرار کنید ولی بعدش که حساب کار دستتون اومد میتونید از بازی لذت ببرید.
روزتون پشمریزون
حالا که لطف کردین پست رو تا آخر خوندین یه نظری هم برای ما ارسال کنید تا ما رو هم خوشحال کنید.